رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

رادین....جوانمرد کوچک

انگیزه من برای ساخت این وبلاگ

خیلی دلم می خواست این مطلب رو  زودتر بنویسم ولی تا حالا فرصت نشده بود .چند وقت پیش یکی از دوستای عزیز دوران دانشگاهم  لطف کرد و بهم سری زد .زینب عزیزم با دختر کوچولوی نازش اناهیتا خانم. با اینکه  تا حالا دخترش رو از نزدیک ندیده بودم ولی چون  هر وقت تو اینترنت می اومدم به وبلاگش سر میزدم انا خانم  برای من کاملا اشنا بود انگار که همیشه در کنار ما بوده و شاهد بزرگ شدنش بودیم و این به خاطر دیدن عکساش و خاطراتش توی وبلاگی بود که مامان مهربونش براش درست کرده بود ..و این انگیزه ای شد تا منم برای رادین و مبینا وبلاگ درست کنم تا همه دوستان و اقوامی که به خاطر دوری ما  دیر به دیر اونها رو می بینن بتون...
21 خرداد 1391

رادین کچل

مثل خیلی از نی نی های دیگه رادینم چند وقتی بود  که موهاش می ریخت و بیشتر اوقات رو ی بالشش پر از مو بود و ما تصمیم گرفتیم که به پیشنهاد مامان بزرگش موهاش رو کوتاه کنیم . گل پسری هم حسابی باهامون همکاری کرد و آروم و متین نشست تا من و بابایی موهاش رو کوتاه کردیم و اینم چند تا عکس از رادین با یه کله بی مو                                               ...
20 خرداد 1391

گل پسر خوش اخلاق من

امروز که من و مبینا خانومی رفته بودیم استخر گل پسرم مثل یه اقا اروم و خوش اخلاق پیش بابایی موندو اصلا هم گریه نکرده بود....آفرین به این شیر مرد کوچولو ی خودم . بعد هم چهار تایی رفتیم پارک و وقتی گل پسری رو رو زمین خابوندیم که بالای سرش اسمون ابی و برگای سبز درختا رو می دید حسابی ذوق کرده بود و شروع کرد به سخنرانی و احتمالا صحبت درباره این همه زیبایی البته به زبون رادینی یا به قول مبینا نی نی گونه گل پسرم برات همه چیزای خوب و قشنگ دنیا رو از خدا می خوام                         ...
4 خرداد 1391
1