انگیزه من برای ساخت این وبلاگ
خیلی دلم می خواست این مطلب رو زودتر بنویسم ولی تا حالا فرصت نشده بود .چند وقت پیش یکی از دوستای عزیز دوران دانشگاهم لطف کرد و بهم سری زد .زینب عزیزم با دختر کوچولوی نازش اناهیتا خانم. با اینکه تا حالا دخترش رو از نزدیک ندیده بودم ولی چون هر وقت تو اینترنت می اومدم به وبلاگش سر میزدم انا خانم برای من کاملا اشنا بود انگار که همیشه در کنار ما بوده و شاهد بزرگ شدنش بودیم و این به خاطر دیدن عکساش و خاطراتش توی وبلاگی بود که مامان مهربونش براش درست کرده بود ..و این انگیزه ای شد تا منم برای رادین و مبینا وبلاگ درست کنم تا همه دوستان و اقوامی که به خاطر دوری ما دیر به دیر اونها رو می بینن بتون...
نویسنده :
مامان
16:50